اقدام وحشتناک پدر کینه جو
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۹۳۷۸۴
پدر کینهجو در جریان انتقام از پسر شرور به خاطر مزاحمت برای دخترش با اجیر کردن دو نفر، سناریوی ربودن او را طراحی و اجرایی کرد.
به گزارش مشرق، رسیدگی به این پرونده از وقتی شروع شد که راننده تاکسی اینترنتی سراسیمه خودش را به اداره پلیس شهریار رساند و مدعی شد پسر جوانی که مسافر او بود قبل از رسیدن به مقصد توسط ۳ مرد ناشناس که صورتشان را با ماسک سیاه پوشانده بودند ربوده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درحالی که این پرونده عجیب روی میز کارآگاهان قرار گرفته بود، ۲ روز بعد پدر و مادر یک پسر جوان ۲۲ساله هراسان به اداره پلیس مراجعه کردند و موضوع ناپدید شدن پسرشان را گزارش دادند.
سرهنگ فضلاله سواریپور که با توجه به حساسیت موضوع، فرماندهی این پرونده را شخصاً برعهده داشت در تشریح جزئیات کشف این پرونده گفت: با تحقیقات گسترده از راننده تاکسی اینترنتی و بررسی تماسهای تلفنی پسر جوان به نام کامبیز طولی نکشید که کارآگاهان دریافتند کامبیز با مردی به نام اصغر ۴۳ ساله برای آخرین بار قرار ملاقات داشته است و خیلی زود توانستند مخفیگاه او و ۲ همدست ۱۹ساله و ۲۵سالهاش را در سلطانآباد بهارستان کشف کنند، اما وقتی تیمی از کارآگاهان با همکاری تیم رهایی گروگان به مخفیگاه آدمربایان رسیدند متوجه شدند آدمربایان متواری شده و به محل دیگری رفتهاند.
در این مرحله با تلاش پلیس محل جدید گروگانگیران در اطراف شهریار لو رفت و این بار مأموران پلیس توانستند در یک عملیات ضربتی هر ۳ متهم را دستگیر کنند و گروگان را از مرگ حتمی نجات دهند.
رئیس پلیس آگاهی غرب استان تهران درباره انگیزه این آدمربایی گفت: در این پرونده رئیس آدمربایان با انگیزه انتقامجویانه با اجیر کردن ۲ پسر جوان، سناریوی خود را طراحی و اجرایی کرده است. وی ادامه داد: متهم اصلی پرونده دارای سوابق متعدد کیفری با موضوع سرقت بوده است. متهم در اظهاراتش مدعی شده که به دنبال پیشنهاد شرمآور گروگان به دخترش، این سناریوی انتقامجویانه را طراحی و اجرایی کرده است.
سرهنگ سواریپور درباره آدمرباییهایی که با انگیزه انتقامجویانه انجام میشود، گفت: در این نوع پروندهها اغلب گروگان توسط آدمربایان به طرز وحشتناکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و در بیشتر موارد آدمربایان درصدد قتل او هستند و گوشمالی دادن گروگان از مهمترین انگیزههای این نوع آدمرباییها به شمار میرود.
وی درپایان با اظهار اینکه هرچقدر هم انگیزههای جرم شرافتمندانه باشد دلیلی ندارد افراد خودشان دست به کار شده و سعی در مجازات متهم داشته باشند چرا که در نهایت خودشان نیز به خاطر همین عمل بازداشت خواهند شد و بهتر است از راه قانون و طبق هرآنچه قضات تصمیم میگیرند، رفتار کنند.
گفتوگو با متهم
پدر یک دختر است که تصور میکند باید از مزاحم شیطانی دخترش انتقام میگرفت! او راه اشتباهی را انتخاب کرده و الان با یک اتهام با مجازات سنگین مواجه است:
- چند سال داری؟
۴۳سال
- چند کلاس درس خواندهای؟
سواد آنچنانی ندارم
- چرا بازداشت شدی؟
به خاطر آدمربایی
- انگیزهات از آدمربایی چه بود؟
برای دفاع از ناموس
- ماجرا را توضیح میدهی؟
وقتی مطلع شدم گروگان با دادن پیامکهای شیطانی، نظر شومی نسبت به دخترم دارد، تاب نیاوردم و درصدد انتقام برآمدم و از حیثیتم دفاع کردم. من انگیزه شرافتمندانهای داشتم.
- اعتیاد داری؟
بله، چند سالی است که گرفتار اعتیاد هستم
- دو همدست داشتی، راجعبه آنها توضیح میدهی؟
من ۲ دوست جوان داشتم که وقتی به آنها پیشنهاد دادم به من کمک کنند تا از حیثیتم دفاع کنم، پذیرفتند.
- به چه شرطی پیشنهاد شما را پذیرفتند؟
گرفتن مواد مخدر
- درباره سناریویی که طراحی کرده بودی، توضیح میدهی؟
از فردی که گروگان را میشناخت و از دوستانم بود خواستم به او بگوید که به فلان آدرس برای ملاقات بیاید و از تاکسی اینترنتی استفاده کند. وقتی او را تعقیب کردیم. در بین راه دور از عبور و مرور مردم و در یک مکان خلوت مقابل خودروی تاکسی اینترنتی ایستادیم و با تهدید چاقو، او را به خودروی خودمان منتقل کردیم.
- چه اتفاقی افتاد که مخفیگاه خود را از بهارستان به شهریار تغییر دادید؟
احساس کردیم پلیس به دنبالمان است بنابراین گروگان را به اطراف شهریار بردیم.
- الان پشیمان هستی؟
بله، اما انگیزهام شرافتمندانه بود؛ میخواستم گروگان را ادب کنم چون مزاحم دخترم شده بود، درحالی که دخترم متأهل است برای او مدام پیامهای زشت میفرستاد. وقتی فهمیدم خونم به جوش آمد و نتوانستم تحمل کنم، اگر باور ندارید مستنداتش قابل رؤیت است و میتوانید ببینید.
منبع: روزنامه ایرانمنبع: مشرق
کلیدواژه: انتخابات ترکیه قیمت اخبار حوادث آدم ربایی گروگانگیری پدر شهریار پلیس فراجا حوادث خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت تاکسی اینترنتی آدم ربایان آدم ربایی پسر جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۹۳۷۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کینه قدیمی
عابران و اهالی کنجکاو به زنی خیره شده بودند که از پنجره طبقه شش درخواست کمک میکرد: «اینجا یه نفر گلوله خورده با پلیس و اورژانس تماس بگیرید بیان برای کمک.»یکی از عابران شماره اورژانس و عابران دیگر، پلیس را گرفتند و آنچه دیده بودند را شرح دادند. این بار سکوت ساختمان با صدای آژیر آمبولانس و ماشینهای پلیس که از دور به سمت آنجا میآمدند، شکسته شد. امدادگران سریع خود را به واحد شماره ۲۸ در طبقه ششم رساندند. واحد ۲۸در انتهای راهرو قرار داشت. مقابل در، کانتری برای منشی شرکت بود و چهار اتاق در دوطرف آن قرار داشت. زن جوان امدادگران را به سمت اتاق راهنمایی کرد که کنار آن تابلوی مدیرعامل خودنمایی میکرد. مردی روی صندلی نشسته و غرق در خون روی میز افتاده بود. یکی از امدادگران او را بلند کرد؛ گلوله وسط سینهاش جا خوش کرده بود. بدنش سرد بود و خون زیادی از بدنش رفته بود. دیگر نمیشد برای او کاری کرد. عقربههای ساعت، ۱۱شب را نشان میداد که کارآگاه ناصری با نشان دادن کارتش به سربازی که جلوی در ایستاده بود، وارد ساختمان شد. دکتر زودتر از او رسیده بود و تیم تشخیص هویت در حال بررسی صحنه قتل بودند تا سرنخی برای کشف راز قتل پیدا کنند. کارآگاه دفترچهاش را بیرون آورد و تحقیقات خود را آغاز کرد.۱- دکتر چه گفت؟
قتل حدود سه ساعت قبل رخ داده است. گلوله از فاصله نهچنداندور به سینه مقتول اصابت کرده و باعث خونریزی شدید و مرگ مرد جوان شده است. این نتایج بررسی در صحنه است و باید در پزشکی قانونی کالبدشکافی کنم. راستی تا یادم نرفته، آثار درگیری روی بدن مقتول ندیدم.
۲- نتیجه بررسی صحنه جرم
آثار ورود به زور روی دردیده نمیشود وقاتل بهراحتی واردخانه شده است. یک پوکه کلت در راهرو مقابل در اتاق محل جنایت پیدا کردیم. مورد مشکوکدیگری ندیدیم.
۳- گزارش افسر کلانتری
حدود۱۰شب این قتل به کلانتری اعلام شد ومن به عنوان افسرگشت راهی شرکت شدم. منصور«قاتل» شریک مقتول است که به خاطر اختلافی که با او داشته قتل رااجرا کرده بود. بعد هم با پرواز ساعت ۸ و۳۰ دقیقه راهی قطر شده تا ازآنجا به کانادا برود. کارهای اقامتش راانجام داده بود.منصوراحساس میکردکامران توحساب کتاب،سرش کلاه گذاشتهوسرهمین اختلاف داشتند. امروزعصرواردشرکت شده وبعد ازقتل شریکش، دست و پای منشی شرکت را بسته بود و یکراست به فرودگاه امام رفته و با خیال راحت از کشور فرار کرده بود.
۴- روایت شاهد قتل
شش سال است که در این شرکت کارمیکنم. ساعت کاری شرکت۹صبح تا چهارعصراست. من اگرمدیرعامل در شرکت باشد یا کارها مانده باشد، در شرکت میمانم.امروزهم درشرکت بودم که حدود ساعت شش منصور به شرکت آمد.دسته گلی دردست داشت.خوشحال بود ومیگفت آمده با کامران خداحافظی کند و همه چیز را تمام کند.حدود یک ساعتی در دفتر بود و بعد صدای دعوایشان بلند شد. سعی کردم دخالت نکنم. یکدفعه صدای شلیک گلولهای شنیدم. ازترس خشکم زده بود. منصور عصبانی درحالی که اسلحهای در دست داشت و لباسش خونی بود بیرون آمد. اسلحه را به سمت من گرفت و خواست ساکت شوم. دست و پایم را بست وازشرکت بیرون رفت.خیلی تلاش کردم دست و پایم را باز کنم اما فایده نداشت. با دیدن شیشه روی میز خودم را به آن رساندم و آنقدر به میز ضربه زدم که افتاد و شیشهاش شکست. تکه شیشهای را برداشتم و هر طوری شده طناب را پاره کردم. بعد هم از اهالی کمک خواستمکه برای کمک آمدند.
۵- سرگرد دستور بررسی خروج منصور از کشور را صادر کرد. او خیلی خونسرد همراه خانوادهاش وارد سالن و سوار هواپیما شده و ایران را ترک کرده بود. تحقیقات کارآگاه تا صبح طول کشید و برای جمعبندی آنچه دیده و شنیده بود، دوباره به شرکت برگشت. نیم ساعتی آنجا قدم زد و همه چیز را بررسی کرد. در ذهنش صحنه قتل کامران را بازسازی کرد و با بازپرس جنایی تماس گرفت و دستور بازداشت منشی شرکت به اتهام قتل را صادر کرد.
۶- انگیزه قتل چه بود؟
مهین وقتی در اداره آگاهی رو به روی کارآگاه قرار گرفت فهمید راز قتل فاش شده و سناریواش برای فرار از مجازات لو رفته است: «سرگرد، کامران باید میمرد. او با زندگی من بازی کرد. شش سال قبل برای کار به اینجا آمدم و بعد از مدتی کامران به من ابراز علاقه کرد. پسر خوشتیپ و پولداری بود و من هم به او علاقه داشتم. دوسالی از رابطهمان میگذشت و هربار میگفتم به خواستگاریام بیا، بهانه میآورد تا اینکه یک روز روی واقعی خودش را نشان داد و گفت از رابطهاش با من فیلم گرفت و اگر برای ازدواج اصرار کنم، آبرویم را میبرد. تنها راهی که به ذهنم رسید صحبت با منصور بود. آنجا بود که فهمیدم آنها همدست بودند و منصور از من فیلم گرفته بود. آنها فکر میکردند با افشای این موضوع از شرکت میروم اما ماندم تا نقشه انتقامم را اجرا کنم. دیروز بهترین موقعیت بود تا هم کامران را بکشم و هم منصور را به عنوان قاتل معرفی کنم. نقشهام حساب شده بود اما یک جا اشتباه کرده بودم که همان باعث لو رفتن نقشهام شد.»
شما خوانندگانتپش میتوانید با اشاره به سه دلیل کارآگاه برای کشف راز این جنایت در مسابقه معمای پلیسی این هفته تپش شرکت کنید. پاسخهای خود را همراه نام و نام خانوادگی و شهر محل سکونت به شماره ۳۰۰۰۱۱۱۲۷ ارسال کنید.